جنیفر بلادرویک – کوکئیتلام
«آموزش ما را به این نکبت کشانده و کلید برونرفت از آن نیز آموزش است.»
~ عالیجناب موری سینکلر، رئیس کمیسیون حقیقت و آشتی کانادا
بیانیهٔ تازه دولت بیسی که بر اساس آن همهٔ دانشآموزان موظفاند درسی را درمورد آموزههای بومی بگیرند، خانوادههای بسیاری را شگفتزده کرد. هر زمان تغییر بزرگی در سیستم آموزشی اتفاق میافتد، خانوادهها با ما تماس میگیرند تا نظرات خود را طرح کنند. واکنشها به این طرح متفاوت بود. برخی از آن بهعنوان گامی بهسوی آشتی، و فردایی بهتر و نزدیکتر به حقیقت ستایش کردند. برخی دیگر اما محتاط بودند و با آنکه این تصميم را گامی مثبت میدانستند، از چالشهای اجرای آن نگران بودند. تعداد بسیار کمی نیز با خشم با من تماس گرفتند و یکی از پیامهایی که گرفتم این بود که «چرا بچهها را مجبور میکنید که تاریخی جهتدار و یکطرفه را یاد بگیرند؟»
من نمیتوانم با این مسئله مخالف باشم که آنچه بهعنوان دانشآموز در مورد بریتیش کلمبیا آموختم، یکسویه بود. اما نه از جهتی که آن پیام میگوید. تاریخی که من در مدرسه/مکتب یاد گرفتم «اروپایی-محور» و بهطرز عجیبی بیارتباط با واقعیت بود. هیچ اشارهای به سابقهٔ نسلکشی در مدارس/مکاتب شبانهروزی نداشت. داستان تاریخ بهصورت جادویی از زمانی آغاز میشد که اروپاییها به اینجا رسیدند و هزاران سال فرهنگ، هنر، طب، و فناوری را نادیده میگرفت. من تا کلاس/صنف چهارم نمیدانستم که جیمز داگلاس، نخستین فرماندار بریتیش کلمبیا، مادری با تبار اروپایی-باربادوسی داشته و فقط یاد گرفته بودم که پدرش اسکاتلندی بوده است. خیلی اوقات فکر میکنم اگر تصمیمات متفاوتی گرفته میشد و بهجای استثمار رو به همکاری میآوردیم، در شرایط دیگری زندگی میکردیم. تغییر ابعاد آموزش بهسوی تعادل بیشتر، به دانشآموزان امکان آن را میدهد تا به فردای روشنتری برسند.
ایجاد تغییر چگونه است؟ بنا بر موضع کمیتهٔ راهبرد آموزش ملل نخستین (First Nations Education Steering Committee – FNESC)، با افزایش شمول محتوای بومی در برنامهٔ آموزشی بریتیش کلمبیا، «نیاز به آن است که نقطهنظرات فیلترنشدهٔ ملل نخستین در برنامهٔ آموزشی گنجانده شود». طرح دولت استان برای شرط تازهٔ فارغالتحصیلی بهجهت «فراهم آوردن زمان و فرصت برای همهٔ دانشآموزان در بیسی برای ایجاد فهمی عمیق از تجربیات، فرهنگها، و تاریخ مردم بومی در کاناداست».
اما معنای این تحول برای برنامهٔ روزانهٔ دانشآموزان و فارغالتحصیلی آنان چیست؟ دانشآموزان به حداقل ۸۰ واحد درسی دبیرستان/لیسه برای فارغالتحصیلی نیاز دارند و بیشتر دروس چهارواحدی است. بسیاری از دروس، مانند ریاضیات، مطالعات اجتماعی، یا انگلیسی اجباری است. برخی دبیرستانها/لیسهها گزینههای مختلفی برای تأمین شرایط دارند. مثلاً روزنامهنگاریِ ۱۱ و نگارش خلاقانهٔ ۱۱ بهعنوان دروس انگلیسی پذیرفته میشوند.
بسیاری از دبیرستانها/لیسهها همین حالا نیز دروسی با تمرکز بر مردم بومی ارائه میکنند که میتوانند شروط لازم فارغالتحصیلی را تأمین کنند. مثلاً درس مردم نخستین بیسی ۱۲ (BC First People 12) در مورد تاریخ مردم بومی در بیسی است. انگلیسیِ ۱۲ مردم نخستین (English 12 First People) یادگیری زبان انگلیسی را از نگاه بومی و سنتهای شفاهی آنان تشویق میکند. دولت فهرستی از دروس قابلپذیرش را منتشر کرده است و بسیاری از این دروس میتوانند شرط تمرکز بر بومیان و شروط دیگر فارغالتحصیلی، مانند انگلیسی یا مطالعات اجتماعی را برآورده کنند. با گذر زمان، و در همکاری توأم با احترام با گروههای بومی، دروس محلی و مختص هر منطقه تهیه خواهند شد که شامل زبان، تاریخ، و تجربیات بیرونازمدرسه خواهند بود.
شرط تازه از سال تحصیلی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ برقرار خواهد شد و فاز آزمایشی آن از سال تحصیلی کنونی آغاز شده است. پس از بیانیهٔ قبل، دولت به مشورت با جوامع بومی، مناطق آموزشی، و خانوادهها ادامه داد و انتظار میرود که طرح نهایی تا پایان ماه به مدارس ابلاغ شود. دانشآموزانی که در سال ۲۰۲۲ به کلاس/صنف یازدهم میروند باید این شرط را پیش از فارغالتحصیلی برآورده کنند.
دیگر تحول تازه، قبول واحدهای درسی خارج از سیستم برای زبانهای ملل نخستین و برنامههای فرهنگی است که با توسعهٔ برنامهٔ واحدهای درسی خارجی (External Credentials Program – ECP) میسر شده است. برای مدتی طولانی، این برنامه واحدهای درسی لازم بهمنظور فارغالتحصیلی را برای دروس، برنامهها، و فعالیتهای خارج از برنامهٔ عادی مدارس/مکاتب به دانشآموزان اعطا میکرد. این واحدها میتوانند بهعنوان آموزش هنر، طراحی عملی، مهارتها، و فناوری و دروس اختیاری منظور شوند. همهٔ واحدهای خارجازسیستم از سوی وزارت آموزشوپرورش بررسی میشوند و باید شرایط لازم یادگیری عمیق در یک درس سال ۱۰، ۱۱، یا ۱۲ را داشته باشند یا از آن بهتر باشند. پیش از این، دروس موردِتأیید شامل برنامههای کنسرواتوار موسیقی بیسی، آموزش نظامی (Cadet)، پیشاهنگی، و برنامههای عالی ورزشی بود. حال ملل نخستین نیز میتوانند چنین برنامههایی داشته باشند که شامل مواردی چون زبانآموزی، طبالی، رقص، طب سنتی، یا کندهکاری باشد.
این گامهای آموزشی تحول مثبتی برای همگان است. هرچند در اجرا ممکن است چالشهایی وجود داشته باشد، اما فواید آنها ارزش سرمایهگذاری را دارد. این تغییرات فرصتی است برای دانشآموزان تا درک متعادلتری از ماهیت تاریخ بریتیش کلمبیا و شرایط کنونی آن داشته باشند. من چشمانتظار آیندهای هستم که دانشآموزان امروز براساس دانایی میانفرهنگی، دلسوزی، و احترام متقابل بنیان خواهند نهاد.
با وجود قابلیتهای بالقوهٔ این آینده، جنبش کنونی نیز قابلیتهای فراوانی دارد. بچهها توانایی تصمیمگیری در مورد آینده را، در حضور ما بزرگسالان دارند و اگر احساس میکنیم که بهاندازهٔ کافی آگاهی نداریم، ما نیز میتوانیم بیاموزیم. من، بههمراه نیم میلیون نفر در درس رایگان بومیان کانادا در دانشگاه آلبرتا نامنویسی کردهایم. این درس «تجربیات پیچیدهای را که امروز مردمان بومی با آن روبرو هستند، از منظر تاریخی و انتقادی بررسی میکند و بر روابط بومیان و دیگر ساکنان در سطح ملی و محلی تمرکز میکند» و میتوانید بهصورت آنلاین و با زمانبندی خودتان در آن شرکت کنید. دانشگاه بریتیش کلمبیا درس رایگان دیگری با عنوان «آشتی از طریق یادگیری در مورد بومیان» را ارائه میکند که به دانشجویان کمک میکند تا پیشفرضها در مورد تاریخ بومیان، فرهنگ، و واقعیتهای موجود در جامعهٔ کانادایی را به چالش بکشند و تبعیض مستمر و نظاممند در بریتیش کلمبیا را به رسمیت بشناسند. با وجود آنکه برداشتن درس در مدرسه میتواند تجربهای قدرتمند باشد، دیدن مادر یا پدری که داوطلبانه تغییر ایجاد میکند، برای دانشآموزان متحولکننده است. آموزش، کلیدِ رسیدن به آشتی است. اما انتخابهای ما باید همراه با اقدام عملی باشد. ما باید کلید را بچرخانیم و در را به روی فردایی بهتر باز کنیم.